ارسال شده در 16 ارديبهشت 1389برچسب:, - 15:41
به آسمان نگاه می کنم
آسمان فریاد می زند
اشک می ریزد..
ای کاش می دانستم آسمان چرا غمگین است!
ای کاش ...
راز اشک های جادویی اش را به من می گفت
و ای کاش منهم یک اقاقی تنها زیر باران بودم
آه باران ببار
می خواهم
طعم تنهایی را زیر اشک های جادیی...
دوباره ببار
می خواهم
منهم باتو گریه کنم
کاش حس می کردی چقدر تنهایم
اینجا
آدمک ها نمیدانند عشق یعنی طعم اشک های جادویی تو...
عشق... باران... تنهایی...
نظرات شما عزیزان:
خسته نباشید
وب خیلی قشنگی د ارید
واقعا خیلی توپه...
من لینکت کردم ومنتظرم تا بیای وبهم خبر بدی که لینکم می کنی...
بای...